Parsin.mihanblog.com

www.jalalvandi.ir

Parsin.mihanblog.com

www.jalalvandi.ir

رایانشانی خود را وارد کنید و آخرین مطالب را روزانه دریافت کنید:

توضیحات درباره خبرنامه

ما با شرف ها..........

يكشنبه, ۶ مهر ۱۳۹۳، ۱۰:۵۶ ق.ظ



اسمش این است که از صبح دارند با هم حرف می زنند. یعنی از صبح «کنار» همدیگرند اما حرفهایشان چیست؟

–   چرا سر آفتابه کج شده

–  دیدی ته لگن سوراخه؟

–  به اکبر آقا گفتی بیاد درو درست کنه؟

–  بچه صبح شاشید یا نشاشید؟

–  صغری خانم دعوت کرده آخر هفته خونشون؟

–  یادت باشه میوه نداریم ، سبزی هم باید بخریم

–  شهریه مهد بچه رو یادت باشه باید بدیم

و…

بعد به این «دونفر» مورد نظر داستان ما می گویند «هم‌سر»! تا بوغ سگ هم بیخ گوش هم از این حرفها بزنند تمامی ندارد. فکرش را بکن؟ میشود صبح تا شب حرف زد اما یکبار هم نپرسید «خوبی؟»! اگر تمام عمرت را هم در همین گفتگو بسنده کنی به خطا نرفته ای. اسمش میشود «کیان خانواده» اما اگر در این هیاهو کسی از گوشه ای بپرسید «آهای… فلانی، خوبی؟» این سوالش نشان میدهد که «غریبه» است. چون اگر آشنا بود که در مورد آفتابه لگن و مهمونی صغری خانم حرف میزد! خوب بودن در زندگی یک مساله فرعی است که می تواند باشد یا نباشد، برخلاف آفتابه لگن که به عنوان یک مساله حیاتی، حتما باید باشد!

حالا اگر زندگی را به همان دیالوگ های آفتابه لگنی تقلیل بدهی می شود «شرف» اما اگر پی سوال و سائل «خوبی؟» را بگیرد می شود «فروپاشی نظام اخلاقی خانواده»! گویی به مرد خلاصه شده در آفتابه و لگن می گویند «مرد زندگی». الان موضوع بحث سرانجام آن «خوبی» نیست؛ چون اگر در همان «خوبی» هم به استمرار برسی ختم میشود به آفتابه و لگن !! بحث در اینجا زاویه دیگری است…

غرض از این نوشته تجویز فروپاشی نظام اخلاقی خانواده نیست. دست برقضا نگارنده – عندالوسع ولاسطاعه – هم باشرف است هم مرد زندگی! حالا خوب باشد یا نباشد. اما غرض از نوشته این است که  هرچه میل دارید مبداء آفریش و مقصد آن تفکر فلسفی کنید. هرچه میخواهید در دور دستها، ذهن را به کنکاش تشویق کنید اما تفکر عمیق در زندگی پیرامونی و فاصله یک وجبی، بسیار مهلک است و بسیاری از روزمرگی ها – که چه بسا از عرف جامعه رتبه «ارزشی» هم گرفته اند – را بی ارزش و سست می کند. بسیاری از ارزشهای پیرامونی ما، آنقدر بنیه ندارند که در برابر تفکر عمیق تاب آورند !