Parsin.mihanblog.com

www.jalalvandi.ir

Parsin.mihanblog.com

www.jalalvandi.ir

رایانشانی خود را وارد کنید و آخرین مطالب را روزانه دریافت کنید:

توضیحات درباره خبرنامه

یکشنبه

يكشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۳، ۱۲:۰۴ ق.ظ

دانش بنده از آنچه پیرامون ماست، قریب به هیچ است؛ آنقدر میدانم که جزئی از یک نظم وسیع و یک هستی به هم مرتبطیم.

والا کسی بپرسد چرا شب و روزتان به مضرب هفت تقسیم شده و «هفته» می نامید پاسخ ندارم؟

اگر بپرسد چرا سالتان به دوازده دوره متوالی تقسیم شده و فی المثل چرا شش نیست چرا بیست دوره نیست؛ چه جوابی بدهم؟

اگر بپرسد منشاء این تقسم ها به کدام منجم و دانشمند بر میگردد که بشری که بر سر مقیاس های خود ساخته به توافق نمی رسد و فی المثل اگر سانتیمتر هست، اینچ را هم به پا می کند؛ اگر سانتی گراد هست فارنهایت را هم دارد اما یکباره در این مضرب ها هیچ اختلافی در ابناء بشر نیست همه سالشان به مضرب دوازده تقسیم می شود، روزشان به دو دوازده است، هفته شان مضرب هفت است…

چند نفرمان بر این سوالها پاسخ متقنی داریم؟ پاسخ به کنار… اصلاً چند نفرمان در این امور «سوال» داریم!؟

این واقعیتی شیرین و قابل دفاع است که ما در بخشی از امور پیرامونمان، به دانشی ماورا و برتر از دانش خودمان اعتماد کرده‌ایم و بر حسب همین اعتماد هم آرام گرفته ایم. گویی در نهان ِ خود پذیرفته ایم که به هرحال این ماه و خورشید و زمین، پیغامی از یک حقیقت بزرگ و در پس پرده هستند گویی کسی به ما را با این نظم کوک کرده. می گوید چون خورشید ظاهر شد، مرا اینگونه بخوان. چون به میان آسمان رسید اینگونه بخوان. چون به افول رسید اینگونه بخوان. گویی خورشید ابزار دست استادی است که به پیغام آن نه تنها زمین ما را، بلکه ضمیر ما را هم قرار است روشن کند.

♦ والا چند نفر از ما میدانیم چرا به مرد می گویند در ظهور خورشید ذکر نمازش خفی باشد (مثل ظهر و عصر) و در خفای خورشید ذکرش جلی باشد (مثل صبح و عشا) و کدام میدانیم چرا به زن می گویند علی الدوام ذکر نمازش خفی باشد…

اگــ ــر…

اگر کاسه این سوالات را با پاسخهای خودساخته دم دستی پر نکرده باشیم

لااقل به یک «نمیدانم» پربرکت می رسیم.

نمیدانمی که ما را مشتاق به دانستن میکند و مشتاق به آنکه منشاء این دانستن‌ها است.