امروز صبح وقت شمعدانی هایم را آب میدادم، زبان درد و دلم باز شد. گفتم تقصیر شما نیست که تشنه اید، تقصیر اندیشه مزخرف حاکم بر ماست. از شما چه پنهان، حتی من هم تشنه ام… همه چیز شده است «کوکی». یعنی اساساً زندگی شده است زندگی آدمهای کوکی. یک نظم دقیق احمقانه و غیرمعقولی بر زندگیمان چیره شده که هیچ ربطی به «نظم» ندارد. فقط چون همه چیز در فواصل منظمی باید تکرار شود نامش را گذاشته ایم «نظم».