Parsin.mihanblog.com

www.jalalvandi.ir

Parsin.mihanblog.com

www.jalalvandi.ir

رایانشانی خود را وارد کنید و آخرین مطالب را روزانه دریافت کنید:

توضیحات درباره خبرنامه

تلنگری در خیال

دوشنبه, ۷ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۵۰ ق.ظ

آنقدر بر زبان آورده ایم و گفته ایم و تکرار کرده ایم که دیگر برایمان عادی شده. ساده از کنارش می گذریم. این از آفات «تکرار» است. آنچنان که تکرار با تعمق و تامل هر امری آن را برای ما ملکه می کند، تکرار از سر بی خیالی و بدون توجه، آن را از معنا می اندازد.

قوه خیال، قوه عجیب و غریبی است. آنچنان که از کودک گرفته تا انسان کامل، با آن مشغولیت دارد. اولی برای بازی کردن و دومی برای کشف عوالم. جالب است نه!؟ به این دقت کرده بودید که تمام کودکان با قوه خیالشان بازی می کنند؟ در نقش شخصیتهای محبوب می روند، در عالم مورد میل خودشان قرار میگیرند و از آن لذت می برند؟

عروسک هیچ دختر بچه ای برای مادرش گریه نمی کند، مگر آنکه خیال بخواهد! هیچ غذایی روی گازهای اسباب بازی نمیپزد، مگر آنکه خیال بخواهد. آن دخترجان به بلوغ و رشد هم که می رسد همین است، خوش بختی را خیال می کند، عروس بودنش را خیال میکند، مادر بودنش را و بعد کامیابی را مساوی تحقق خیال میداند؛ صاحب اولاد می شود با خیالش مشغول است، بچه را به مدرسه می فرستد در خیالش موفقیت میبیند و حظ می کند، در راه برگشت تصادف می بیند و دلشوره میگیرد و….و… و این رشته را بگیرید تا برسد به کسی که غیب این عالم برای او مشهود است، آن هم در آیینه خیال به کشف مشغول است.

واما… سوال!

حالا به نظرت قوه به این عظمت، از سایر قوایی که می شناسیم کمتر است؟ قوه بینایی اگر بیمار شود طبیب دارد، قوه بویایی طبیب دارد، قوه شنوایی تمرین و مشق و سنجش و… دارد. فکر میکنید قوه خیال نگهداری نمی خواهد؟ تربیت نمی خواهد؟ سلامت و غیرسلامتش مهم نیست؟

این قوه اگر صیقل پیدا کند مثل کسی است که همراه خود سخت افزار و نرم افزاری دارد که در هر لحظه می تواند شبکه ای از غیب عالم را تماشا کند. اگر سلامت نباشد و دچار کسالت شود، کار را به جایی می رساند که فرد نمی تواند حتی با خودش خلوت کند! عجیب است نه؟ که کسی نتواند حتی با خودش تنها بماند…

در این قوه هم، خورد و خوراک بسیار مهم است. تغذیه خیال اولین مبحث در سلامت آن است. فیلم‌ها، کتاب‌ها، هم صحبتی‌ها. اگر بخواهد یک لقمه غذا بخورد، ده دستور پزشکی را رعایت می کند اما برای انتخاب یک رمان، بی توجه است. می خواند و بغض می کند و گریه می کند و… خب عزیزجان این اشک را چه کسی می ریزد؟ کسی جز خیال!؟ آن خشم را چه کسی تجربه می کند؟ کسی جز خیال!؟ همین موسیقی… کدام قوه در نهایت از موسیقی لذا می برد؟ خیال… آیا واقعا قوه شنوایی غایت لذت من و شما از موسیقی است!؟

این یادداشت تنها یک تلنگر است… حرف ها هست… حرف ها…