Parsin.mihanblog.com

www.jalalvandi.ir

Parsin.mihanblog.com

www.jalalvandi.ir

رایانشانی خود را وارد کنید و آخرین مطالب را روزانه دریافت کنید:

توضیحات درباره خبرنامه

یک داستان زیبا و واقعی که به ما می آموزد هیچ رویدادی بی دلیل نیست. کشیش تازه کار و همسرش برای نخستین ماموریت و خدمت خود کـه بازگشایی کلیسایی در حومه بروکلین ( شهر نیویورک ) بود در اوایل ماه کتبر وارد شهر شدند.
زمانی که کلیسا را دیدند، دلشان از شور و شوق آکنده بود. کلیسا کهنه و قدیمی بود و به تعمیرات زیادی نیاز داشت. دو نفری نشستند و برنامه ریزی کردند تا همه چیز برای شب کریسمس یعـنـی 24 دسامبر آماده شود. کمی بیش از دو ماه برای انجام کار ها وقت داشتند .

کشیش و همسرش سخت مشغول کار شدند. دیوار ها را با کاغذ دیواری پوشاندند. جاهایی را که رنگ لازم داشت، رنگ زدند و کار های دیگری را که باید می کردند، انجام دادند. روز 18 دسامبر آنها از برنامه شان جلو بودند و کـارها تقریباً رو به پایان بود.

در روزهای گذشته موضوعی که در فضای مجازی بیش از هر چیز دیگری مطرح و باعث جنجال و حتی انتقادات فراوان شد افشا شدن آزمایش های روانشناختی فیسبوک بر روی کاربران خود بود.

در این نوشته ابتدا می خواهیم مروری داشته باشیم برچند و چون این آزمایش روانشناختی، بررسی چگونگی تاثیر این آزمایش بر کاربران از دیدگاه روانشناسی و در انتها به این موضوع نگران کننده که همین نیز باعث این انتقادات فراوان شده است می پردازیم که اساسا از لحاظ اخلاقی آیا ما مجاز هستیم که به تفکر دیگران سمت و سو بدهیم و محتوای افکار و ذهن آن ها را در کنترل خود بگیریم؟ آیا شبکه های اجتماعی و به طور کلی رسانه ها قابلیت تغییر احساسات و کنترل ذهن و افکارکاربران را دارند؟ آیا عملا این کار شدنی است؟ پیامدهای یک همچین کاری چیست؟

عید کمال دین . سالروز اتمام نعمت و هنگامه اعلان وصایت و ولایت
امیر المومنین علیه السلام
بر شیعیان و پیروان ولایت خجسته باد

 

عید غدیر خم

فرض کن توی تاکسی نشستی و ناگهان رادیو شروع می کنه به پخش کردن موزیک مورد علاقه ات … چه حالی می شی؟ ... شاید خودت اون موزیک را توی خونه ، روی کامپیوتر داشته باشی اما شنیدن اون موزیک وقتی که انتظارش را نداری دهها برابر اینکه خودت اون را برای گوش دادن انتخاب کرده باشی صفا داره … بیا اسم تفاوت این دو حالت را بگذاریم Pull و Push ... اولی (pull) برای وقتی که خودت به دنبال چیزی می ری ، و Push برای وقتی که اون چیز به سراغ تو میاد ... وقتی همه اتفاقهای دنیا را به صورت Push و Pull ببینی چیزهای بسیار جالبی دستگیرت می شه ...

تلف شد و مرد
دخترکی که چند روز بود گرسنه بود.
همسایه دیوار به دیوارشان حاج محسن بازاری هم
زیارتش قبول
هزینه رفت و برگشت خانه ی خدایش شد 60 ملیون
و اینگونه شد که گفتند:
خداوند در دل آن دختر فقیر و گرسنه بود
و حاجی در بین عربا به دنبال خدا

داستان RichKidsOfTehran (یک اکانت اینستاگرام که عکسهایی از تفریحات و ماشینهای ثروتمندان تهرانی منتشر می‌کرد) بالا گرفته و بحثها و واکنشهای زیادی را از طرف مردم و دولت ایجاد کرده.

«فیلتر» و«دستگیری» پاسخ متعارف در موارد این چنینی بوده که اولیش چند ساعت پیش انجام شده و در مورد تاثیر یا عدم تاثیرش نظرات مختلفه. واکنش «کامنت گذاران فحاش» و «تقلید کنندگان دلسوز ولی ناکارامد» و «مخالفان تئوریک ثروت» هم پاسخهای کلاسیک دیگری است که اونها هم از همون ساعات اول انجام شده و تاثیر یا عدم تاثیر اونها هم مشخص است.

میگه: به شیطان گفتم: «لعنت بر شیطان»!

لبخند زد. پرسیدم: «چرا می خندی؟» پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام می گیرد»

پرسیدم: «مگر چه کرده ام؟» گفت: «مرا لعنت می کنی در حالی که هیچ بدی در حق تو نکرده ام»

با تعجب پرسیدم: «پس چرا زمین می خورم؟!»

جواب داد: «نفس تو مانند اسبی است که آن را رام نکرده ای. نفس تو هنوز وحشی است؛ تو را زمین می زند.»

پرسیدم: «پس تو چه کاره ای؟» پاسخ داد: «هر وقت سواری آموختی، برای رم دادن اسب تو خواهم آمد»!

پیکار با بی‌سوادی در ایران پیشینه‌ی درازی دارد و از زمان تشکیل نخستین مدرسه‌ها به شیوه‌ی نوین در دوران قاجار به کوشش افرادی مانند میرزاحسن رشدیه آغاز شد. آن کوشش‌ها در زمان حکومت پهلوی شکل سازمان‌یافته‌تری به خود گرفت، اما تجربه‌ی ناکافی و دخالت برخی افراد ناآشنا به کار سوادآموزی، باعث فراز و فرودهایی در روند سوادآموزی شد. سوادآموزی پس از پیروزی انقلاب اسلامی با موفقیت‌های چشمگیری همراه بود و چند جایزه‌ی بین‌المللی را برای ایران به ارمغان آورد. 

هم‌اکنون رشد سوادآموزی در ایران بیش از 85 درصد است

انسان ها بیشتر عمرشان را در گروه ها می گذرانند و بصورت گروهی زندگی می کنند. آنها به عنوان  اعضای یک خانواده، محله، شهر، کشور و … با هم رابطه و تعامل دارند. همین گروهها نیز به تدریج پایه های تشکیل جوامع و تمدنها را پدید آورد، و سبب تشکیل جهان یا دنیای حقیقی شد که امروزه در آن زندگی می کنیم.

اما با پیشرفت تکنولوژی و خصوصاً ورود کامپیوتر و اینترنت به زندگی انسان ها، نوع دیگری از گروه ها پدید آمدند که برپایه اینترنت و وب استوار بودند. در چندین سال گذشته، گروه ها، روابط و تعاملات اینترنت انسان ها آن قدر گسترش یافت که امروزه از پدید آمدن دنیایی مشهور به «دنیای مجازی یا سایبر» سخن می گوئیم.

یکی از بحث‌هایی که معمولاً اصطلاح «آزادی» با خود به دنبال می‌آورد، موضوع «حدود و محدوده‌» است! اینکه آیا آزادی باید بی‌قید باشد یا بایستی محدوده‌ای را برای آن قائل شد؟ و اگر باید حدودش را معلوم کرد، این حدود تا کجا بایستی پیش برود و چه کسی صلاحیت تعیین و نظارت بر آن را دارد؟

در بین پاسخ‌های مختلفی که در این باره مطرح است، اینکه «آزادی تا آن‌جا می‌تواند پیش رود که دیگران را دچار محدودیت و مشکل نکند» تقریباً بیش از همه، موردپسند طیف‌های مختلف است. بحث مشابهی را در محیط اینترنت هم می‌توان مطرح کرد. این‌که «آزادی در اینترنت» چه تعریفی دارد و آیا حدودی باید برایش قائل شد یا خیر؟

این موضوع در شرایطی مثل شرایط اخیر انگلیس می‌تواند تعیین کننده باشد. همان‌گونه که می‌دانیم، ابزارهایی مثل شبکه‌های اجتماعی به قولی مانند شمشیرهای دولبه هستند. یعنی هم می‌توانند در جهت نیل به اهداف عالی مورد استفاده قرار گیرند و هم در جهت اهداف شوم! قصد تعبیر وقایع پیش آمده یا تحلیل آن‌ها را ندارم. اما واضح است که یک عده خرابکار می‌‌توانند به راحتی از ابزارهایی مثل اینترنت یا تلفن همراه برای ایجاد هماهنگی در جهت پیش‌برد اهداف‌شان و ایجاد خرابکاری‌های بیشتر بهره ببرند. در چنین شرایطی فکر می‌کنید که آیا ناظرین بر حقوق دیگران (بدون توجه به گرایش‌های سیاسی)، این حق را دارند که برای استفاده‌ی اشخاص از ابزارهای اجتماعی اینترنت محدودیت ایجاد کنند یا اینکه باید به اینترنت به مثابه‌ی یک ابزار نگاه کنند و شیوه‌های دیگری را برای پیشگیری در نظر بگیرند؟

خوشحال میشم نظراتتون رو بدونم